کد مطلب:252977 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:266

آداب دخول در سرداب مطهر و کیفیت زیارت ولی الزمان صاحب العصر و بقیة الله فی الأرض
و قبل از شروع باید بر دو امر تنبه نمود:

اول آن كه: این سرداب مطهر در السنه و در كتب مزار جمله ای از متأخرین مشهور است به «سرداب غیبت» و آنچه در كتب مختصه و ابواب متعلقه به حالات شریفه آن حضرت از ولادت تا ظهور موفور السرور تفحص كردم وجهی از برای آن نیافتم، و سببی برای نامیدن آن به سرداب غیبت ندیدم، بلی كافه ی علماء اهل سنت به معاشر امامیه در كتب خود نسبت می دهند كه ایشان معتقدند كه حضرت حجت بن الحسن العسكری علیه السلام در كودكی داخل آن سرداب شد و مادرش نرجس خاتون ایستاده و نگاه می كرد تا از نظرش غایب شد، و مقام آن حضرت تاكنون در همان جا است، و احدی در این طول مدت آن جناب را ندیده، و در آنجا باقی است تا از آنجا بیرون آید و ظهور نماید و دنیا را پر از عدل و داد گرداند.

فاضل نوری در «تحیة» گوید: پس تمام آنچه نسبت دادند به ما در این مقام افترا است، و اصلا در كتب ما اثری از هیچ یك از آنها نیست، در باب معجزات آن حضرت قضیه ی از معتضد عباسی به طرق مختلفه موجود است، و خلاصه ی یكی از آنها آنكه بعد از وفات حضرت امام حسن عسكری علیه السلام سوارانی چند فرستاد به سامره كه شب داخل در خانه ی آن حضرت بشوند و هر كه را دیدند بگیرند، آنها برفتند شب داخل شدند و كسی را ندیدند، و از سرداب صدای قرآنی شنیدند به آنجا رفتند دریاچه ی آبی دیدند، در وسط آن حصیری مفروش و كسی بر روی آن مشغول نماز است، یكی از آنها تهور كرده خود را در آب انداخته غرق شد و نزدیك به هلاكت رسید، رفقا نجاتش دادند، دیگری چنین، پس هراسان شدند و بنابر توبه و استغاثه گذاشتند، ابدا در این حالات اعتنایی به آنها نشد، مأیوسا مراجعت كردند و در شب معتضد را خبر دادند، معتضد از ایشان عهد گرفت كه این سر را افشا نكنند، و شاید سبب این باشد و یا چیز دیگر كه در دست ما نیست.

دوم: آنكه این سرداب مطهر داخل در خانه ی آن بزرگواران بوده و راه دخول در آن سرداب از قدیم قبل از بنآء جدید و ساختن صحن و قبه و حرم از پشت سر نزدیك به قبر نرجس خاتون بود، و شاید حال در رواق باشد، آنجا پائین می رفتند و دالان دراز و تاریكی داشت،



[ صفحه 831]



چون از آنجا می گذشتند به در سرداب غیبت می رسیدند، كه حال آئینه كاری شده و پنجره ای از آن به سمت عسكرین از طرف قبله باز می شود، و آن در از وسط این سرداب باز می شود كه حال كاشی دیوار به جای آن را به شكل محرابی به امر اعتضاد السلطنه ی مرحوم ساختند و همه ی اعمال این سه امام علیهم السلام از یك حرم می شد، و لهذا شهید اول قدس سره در «مزار» خود بعد از زیارت عسكرین علیهماالسلام زیارت سرداب را ذكر كرده، پس از آن زیارت حكیمه خاتون و نرجس خاتون را، و در یكصد سال و چیزی قبل مؤید و مسدد احمد خان دنبلی مبلغی خطیر اقدام كرد، و صحن آن دو امام را به نحوی كه الآن موجود است جدا نمود، و برای آن روضه و رواق و قبه ی عالیه برپا نمود، و برای سرداب مطهر صحن علیحده و ایوان و راهی و پله جدا و دهلیزی و سردابی مستقل برای زنان ساخت، چنانچه حال دیده می شود، و آن راه اول و پله ها و در سرداب بالمرة مسدود شد و نشانی از آنها نیست، و محل بجا آوردن بعضی از آداب وارده نماند و لكن محل جمله ی از زیارات كه اصل سرداب شریف است تغییر نكرده، و استیذان و خواندن اذن دخول پس به حسب استقرار در همه ی زیارات و تصریح علما هر دری كه از آنجا مرسوم شده و دخول در آن حرم از هر امامی كه باشد بایست رعایت كرد، و در آن خانه ی الهی و خانه ی پیغمبر صلی الله علیه و آله است بی اذن نباید داخل شد.

اما اذن دخول خاص به این سرداب مطهر: پس همان زیارت معروفه به «السلام علیك یا خلیفة الله» است كه در آخر آن استیذان می شود، و بایست آن را در سرداب پیش از پائین رفتن از پله ها خواند، و چون طولانی است و ما در هیچ مقام اذن دخول خاص به آن امام را ذكر نكردیم و به همان اذن دخول عام كه در مقدمه در حرمهای مطهره گذشت قناعت نمودیم، در این نیز چنین كردیم، پس از استیذان و دخول در سرداب مطهر زیارت كند آن حضرت را به آنچه خود دستورالعمل دادند، چنانچه شیخ جلیل احمد بن ابی طالب طبرسی رحمه الله در كتاب شریف «احتجاج» روایت كرده كه از ناحیه ی مقدسه بیرون آمد به سوی محمد حمیری بعد از جواب از مسائلی كه از آن حضرت سئوال كرده بود:

«بسم الله الرحمن الرحیم، لا لأمره تعقلون، و لا من أولیائه تقبلون، حكمة بالغة فما تغنی النذر، السلام علینا و علی عباد الله الصالحین».

هر گاه خواستید توجه كنید به وسیله ی ما به سوی خداوند تعالی پس بگوئید چنانچه جناب اقدس الهی فرموده:

«سلام علی آل یس، السلام علیك یا داعی الله و ربانی آیاته، السلام علیك یا باب الله و دیان



[ صفحه 832]



دینه، السلام علیك یا خلیفة الله و ناصر حقه، السلام علیك یا حجة الله و دلیل آیاته، السلام علیك یا تالی كتاب الله و ترجمانه، السلام علیك فی آناء لیلك و أطراف نهارك، السلام علیك یا بقیة الله فی أرضه».

و سید جلیل علی بن طاوس رحمه الله در اول زیارات آن حضرت بعد از ذكر اذن دخول و امر به گفتن تكبیر و تهلیل و تسبیح و تحمید در وقت نزول سرداب فرموده، و چون مستقر شدی به آنجا پس بایست رو به قبله و بگو «سلام الله... الخ» و بعد سایر زیارات را بدون این مقدمات، و از این معلوم می شود كه آنچه ذكر نموده آداب عمومیه است برای زیارت در آنجا.

و ثانیا: در مقام وداع آن حضرت فرموده، چون خواستی از آنجا مراجعت كنی، پس برگرد به سرداب شریف و آنچه خواستی نماز كن، پس بایست رو به قبله و بگو.

و ثالثا: در یكی از توسلات به آن جناب كه باید دو ركعت نماز كرد با سوره ی «انا فتحنا، و اذا جآء نصر الله» و بعد از آن زیارت كرد آن حضرت را به زیارتی كه اول آن این است:

«سلام الله الكامل... الخ» و در هر جا می شود خواند ایضا مذكور است، پس برخیز در حالتی كه روی به قبله كرده باشی و بگو: «سلام الله... الخ».

دوم: آنكه در این زیارت شریفه ذكری از نماز زیارت شده و لكن در «مزار كبیر» به سند معتبر [و] در «مصباح الزائر» زیارت مذكوره را به نحو ابسط، و در آخر آن [به گونه] دیگر نقل كرده اند، و در آنجا امر فرمودند به نماز زیارت قبل از زیارت و آن دوازده ركعت است با سوره ی «قل هو الله أحد»، پس اگر این عمل را برای زیارتی كه ذكر كردیم بكند ظاهرا مناسب است، و اگر نكرد به همان دو ركعت نماز زیارت كه برای هر امام علیه السلام باید كرد قناعت كند، پس داخل در صفه شو و دو ركعت نماز گذار و زیارت بخوان.

بدان كه: در میان صفه مذكوره و سرداب مقدس شباكی است با دری از چوب ساج و آن را به امر احمد ناصر بالله عباسی در سنه ی ششصد و دوازده ساختند چنانچه صورت آن با بعض آیات شریفه در كتیبه ی آنجا مرقوم [1] است، و آنچه از مشایخ دست به دست رسیده آن است كه



[ صفحه 833]



این صفه محل حوض بود به جهت وضو گرفتن آن بزرگواران در آن سرداب و پس از آنكه مزار و محل عبادت و دعا شد این صفه شریفه معین شده بود به جهت گذاشتن و انداختن عرایض و رقاع حاجات كه شیعیان به حضرت صاحب الزمان علیه السلام می نوشتند و به آنجا می گذاشتند، و هر وقت صلاح بود جواب عریضه از آنجا یا از خارج به صاحبش می رسید، چنانچه بعضی از حكایات آن را ابن طاوس رحمه الله در اواخر كتاب «فرح الهموم» [2] نقل كرده، و به ملاحظه این سیره و عادت در طرف راست در وسط شباك سوراخی به قدر آنكه دست در میان آن برد و رقعه را بیاندازد گذاشتند كه در طرف دیگر نظیر ندارد، و هر كس تأمل كند می داند كه این سوراخ ساخته برای همین كار بود و آن محل در میان همه ی آن سرداب امتیازی پیدا كرد در تبرك و شرافت و احترام و بوسیدن و استشفا به تربت آن مكان شریف، تا آنكه صحن و راه سرداب مطهر از آن صحن مقدس جدا شد و از غیر جنس برای آن خدمه پیدا شد و دیدند حرص و رغبت شیعیان را به آن محل شریف، و غلبه و استیلای خود را بر آن غربا و زوار بی معین، لهذا آن را برای كسب غیر طیب خود سرمایه قرار دادند، و به اقسام حبل از آنها فایده بردند، و كم كم به دادن دیگ و خاك آن را به آن بیچارگان و گرفتن چیزی، مقداری از آنجا گود شد، سابق گودی آنجا تا به در پله رسیده بود و باز زیاد شد، تا آنكه زمانی كه شیخ عالم جلیل علامه عصره شیخ عبدالحسین طهرانی (طاب ثراه) به جهت تذهیب [3] گنبد مطهر و اصلاح صحن منور به آنجا مشرف شدند، پس از مشاهده ی آن خرابی و زیاد شدن در هر روز و خوف صدمه و رخنه رسیدن به اساس عمارت مقرر فرمودند آنجا را پر كردند تا به مقدار دو پله به بالا مانده و آن را با آجر و گچ محكم نمودند، پس از وفات آن مرحوم چون در سرمایه ی آن



[ صفحه 834]



جماعت اوباش به جهت آن بناء خللی پیدا شد دوباره آن بنا را خراب كردند و به دادن ریگ و سنگ آن را به جهال زوار و بردن عوام بی لجام كالأنعام در آنجا به اسم تبرك بازار كسب خود را رونق دادند، و كم كم به منزله ی چاهی شد و اسم آن را چاه صاحب الزمان گذاشتند، و جزء مناسك زوار شد كه چون به آنجا می روند و از چاه صاحب الزمان سئوال می كنند و به انواع بی ادبی و جسارت خود را در میان چاه افكنند، و مقدار ریگ بردارند، تمام این حركات بی اصل و بی پا، خلاف ادب و احترام، بلكه در بعضی مواضع شبهه حرمت دارد، اینها از طمع و تقلب خدام است كه این حركات ناشایست را اسباب جلب منفعت و بهانه ی دخل قرار داده اند، تقصیر عوام جاهل نیست، چرا درد جهل را چاره و دوائی جز پرسش از عالم، یا تنبیه و نهی عالم نیست، و هر دو از میان رفته، و بالله المستعان و علیه التكلان.

و دیگر آنكه محل شریف سرداب علاوه بر دارائی شرافت از جهات عدیده، و بودن آن خانه ی سه امام علیهم السلام در طول مدت اقامت آن بزرگواران در آنجا، با آن اعمال و عبادات، و بروز آیات باهره، و توجه خاص امام عصر به آن محل، چنانچه از شرف ملاقات جمعی از نیك بختان خدمت آن جناب در آنجا معلوم می شود، حسب تجربه ی بزرگان و سالكان طریق رشد و هدایت از تضرع و انابت و دعا و استغاثه در آن محل شریف به فیوضات خاصه و مقامات سامعه رسیدند، حتی از آیةالله بحرالعلوم سید [محمد] مهدی طباطبائی رحمه الله معروف است كه فرمودند آنچه داشتند و به ایشان رسیده بود از بركت آن مقام جمیله با مسجد سهله بود، پس زایر دانا كه به حال خرابی خود مطلع، و به زحمت بسیار خود را به آنجا رسانده فرصت غنیمت شمارد و تا تواند به سوز دل و حضور قلب در آنجا بگوید و بگرید و بخواهد و از كردار زشت خود معذرت جوید، و آنچه داند بخواند، و گرنه از خواندن بعضی دعاهای خاصه و اعمال وارده مسامحه نكند.


[1] در ضلع غربي سرداب غيبت دربي چوبين تعبيه شده است كه به گفته كارشناسان يكي از نمونه هاي بسيار زيبا و كم نظير از هنر نجاري و درب سازي دوره عباسيان است كه هنوز پس از گذشت 8 قرن از ساختن آن چيزي از زيبايي و استواري آن كاسته نشده است اين درب به دستور خليفه عباسي الناصر لدين اليه در سال 606 ه ساخته شده است.

گرداگرد اين در و بر روي همان چوب كتيبه اي كنده كاري شده با نقش و نگارهاي بسيار زيبا ديده مي شود كه بر روي آن اين متن نوشته شده است:

«بسم الله الرحمن الرحيم، قل لا أسئلكم عليه أجرا الا المودة في القربي، و من يتصرف حسنة نزد له فيها حسنا ان الله غفور شكور، هذا ما أمر بعمله سيدنا و مولانا الامام المفترض الطاعة علي جميع الأنام أبوالعباس الناصر لدين الله أميرالمؤمنين و خليفة رب العالمين الذي طبق البلاد احسانه و عدله و غمر العباد بره و فضله، قرن الله أوامره الشريفة باستمرار النجح و اليسر، و ناطها بالتأييد و النصر و جعل لأيامه المخلدة حدا لا يكبو سواده و لا رائه الممجدة سعدا لا يخبوزناده في عز تخضع له الأقدار فتطيعه عواصيها و ملك لا تخشع له الملوك فتملكه نواصيها، بتولي المملوك معد بن الحسين بن سعد الموسوي الذي يرجو الحياة في أيام المخلدة و يتمني انفاق طيلة عمره في الدعاء لدولة المؤيده، استجاب و حسبنا الله و نعم الوكيل و صلي الله علي سيدنا خاتم النبيين و علي آله الطاهرين و عترته و سلم تسليما».

[2] نام اين كتاب را مرحوم شيخ آقا بزرگ تهراني در الذريعة (ج 16 («فرج المهموم في تاريخ علماء النجوم» آورده است.

[3] طلاكاري.